[sc:Comment_Author][sc:Comment_Text]
تاریخ : سه شنبه 18 آذر 1393
نویسنده : محمود محمدی
می گن با هرکی دوست بشی شکل و فرم اونو می گیری فکرشو بکن… اگه با خدا دوست بشی ، چه زیبا شکل می گیری . . . سفرنامه (شرح سفری یک روزه به دانشگاه تهران ـ قسمت دوم ) سفر نامه ـ قسمت دوم شنبه اول آذر ماه سال 93 ساعت 10 صبحه و من تازه رسیدم جلوی درب ورودی دانشکده روانشناسی وعلوم تربیتی دانشگاه تهران، حسابی دیر شده چون تا ظهر بیشتر وقت ندارم چرا که بعد از ظهر باید برم به جلسه اداره برسم ، وارد حیاط دانشگاه که شدم رفتم جلوی درب نگهبانی و از آقایی که آنجا بود پرسیدم کتابخونه دانشکده روان شناسی کجاست ؟ و از همین سوالم فهمید که دانشجوی اینجا نیستم واز من پرسید، دانشجو هستی؟ گفتم بله از من کارت دانشجویی خواست ومن هم نشانش دادم، سپس گفت یه کارت شناسایی بگذار امانت پیش ما و موقع خروج از ما بگیر بعد هم ساختمان روبرو یش را نشان داد و گفت؛ همین ساختمون ، طبقه اول برو انتهای سالن سمت راست کتابخونست ومن هم ازش تشکر کردم و رفتم داخل ، خدا رو شکر از هفت خوان اول براحتی گذشتم ، آخه برای ورود به بعضی از این دانشگاهها کلی باید حساب وجواب پس بدید ولی اگه من آدرس کتابخونه رو نمی پرسیدم حتی کاری نداشتند که از من کارت بخوان و میتونستم برم داخل .از این چیز دانشگاه تهران خیلی خوشم اومد.(آخه دوست شفیقم آقای ترکاشوند حفظ اله که رفته بود برای مطالعه پیشینه به دانشگاه علامه چنان استقبالی از او کرده بودند وبه او تاکید کرده بودندکه نهایتا تا دوبار میتوانی بیایی اینجا !! حالا خودتون قضاوت کنید فرق بین دانشگاهها رو !!) همین طور که به طرف کتابخانه می رفتم ، با دقت اطراف رو نگاه میکردم ، محیط اطراف،فضای سبز،شکل و شمایل و نو یا کهنه بودن ساختمانها، سر درب اتاقهای داخل سالن و حتی شکل وقیافه دانشجویان، همه رو با دقت می دیدم ، شاید میخواستم با دانشگاه خودمون مقایسه کنم، به هر حال یکی از بهترین و معروفترین دانشگاههای ایران دانشگاه تهرانه و می خواستم ببینم که تفاوتی حس میکنم یا نه! کتابخونه تویه ساختمان اداری بودو نزدیکش به مناسبت هفته کتاب یه نمایشگاه کتاب راه انداخته بودن،رفتم داخل کتابخانه و سلام کردم و به آقای خوش برخوردی که پشت میز نشسته بود گفتم من دانشجوی رشته تحقیقات آموزشی (البته بهتر است بخوانیدسنجش ، IRT، DIFو...) دانشگاه خوارزمی هستم وبرای پیدا کردن موضوع پایان نامه اینجا اومدم تا ببینم بچه های تحقیقات تهران در سالهای اخیر چه موضوع هایی رو برای پایان نامه کار کردن،گفت؛ کارت دانشجویی ، یه نگاهی به کارت انداخت وبهم پس داد و پرسید: می خواهید خودتون سرچ کنید یا اینکه از سرچ دانشگاه استفاده کنید؟ گفتم سرچ رشته ای دارید ؟ گفت : بله پیش خودم فکرکردم حتما الان می پرسند پایان نامه های چه رشته ای را می خواهید و می زنن کامپیوتر و تمام پایان نامه های ارشد تحقیقات لیست میشه و چاپش میکنه و میده بهم . گفتم بله اگه لطف کنید، گفت دو هزار تومان پول سرج میشه وفرستاد پیش یه خانمی که تو کتابخونه بود یه قبض صادر کردو آوردم دادم به اون آقا و ایشون هم منو راهنمایی کرد به طبقه دوم ، گفت برای سرچ باید برید بالا، رفتم طبقه دوم دیدم یه اطاق سی وچهل متری به شکل ذوزنقه که دور تا دور پایان نامه بودکه در قفسه ها قرار داشت، به جز یک سمت که سه نفر از کادر کتابخانه اونجا بودن یک آقا و دو خانم که هر کدوم برای خودشون یه میز و یه رایانه مجزا داشتن و چند نفر دانشجو هم پشت میزهای مطالعه مشغول به یادداشت برداری و خواندن پایان نامه ها. (دوستان بزگوار ضمن تبریک روزدانشجو به علت طولانی شدن متن قسمت پایانی را در سفرنامه سوم خدمتتون ارائه می کنم، باتشکر از وقتی که صرف کردید.)
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
موضوعات مرتبط: روزنگار 7 , ,
برچسب‌ها: به دنبال بیراهه ! ,

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 6 صفحه بعد

آخرین مطالب

دریافت کد نوای مذهبی
دانلود این نوا

/
کلاس تحقیقات کیفی